۱۳۸۸ بهمن ۹, جمعه

خوشا دل‌بستگی که هر دو سر بی


خدایا
کمی دلبستگی به زندگیم به روحم به حیاتم ببخش
نه وابستگی
دلبستگی ببخش
انگار به هیچ‌کجا جز شما وصل نیستم
و کسی به ذهنم راه پیدا نمی‌کنه
این یعنی بد؟
خیلی بد
نه این‌که بودن شما بد. خیلی هم خوب.
نبودن دلبستگی بد
یادم باشه شما هم از تنهایی و سر بی‌عشقی خواستی، ما باشی
نه؟ یا که اشتباه می‌کنم
پس شما هم با همة خدایی‌ت از این تنهایی راضی نبودی
یا بودی؟
در این‌که دلبسته دخترام شکی نیست
اما اینم یه‌جور دلبستگی به دلیل وابستگی‌ست
ولی وقتی یکی که هیچ کس نیست می‌آد و در نقطه‌ای دل‌بستگی تو می‌شه یعنی تو حقیقتا هستی
گاهی می‌ترسم که
نکنه بعد از تصادف برنگشتم و از اون بعد مقیم برزخ شدم؟
توهماتی که چون نمی‌خوام از زمین و خاطرة جسمی دل بکنم در این سیزده سال برای خودم
به نام زندگی ساختم؟
می‌شه این.......................همه خالی؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...