سلام جمعه جون.
سلام هم محلی
شک نکن که این جمعه مال منه. میتونه مال تو هم باشه، همونطور که به اسم خیلیها ثبت شده
جمعه، آدینه. جمعه، امام زمان. جمعه، قیامت. جمعه، بیبیجهان. جمعة کودکی
و میسازم جمعه را با عطر قورمه سبزی مامانشهرزاد
بیبی مال من بود و این جمعه مال دختراست و از جایی که من کارگردان و نویسندة این سناریو هستم پس بهترینی را که یادم هست، میسازم
جمعه یعنی خنده، یعنی فیلسینمایی ظهر تیوی و قصة ظهر جمعه
جمعه یعنی امنیت و خانواده
اینهمه عشق دیدیم، شنیدیم، توی بازیهاش رفتیم و خدا رو شکر که به دلخوشیش خانواده رو نپاشیدیم
که عشقها هم خاطراتیست قابل فراموشی و من خانواده را حفظ کردم
شاید تنها موندم، شاید سخت گذشت و .... ولی از اینکه با اینهمه سختی بچهها هستند و من هنوز مادر مهربان
خیلی راضی هستم.
باور کن شکل دیگر هم داشت. اون اینکه رفته بودم دنبال زندگی خودم و اینها معلوم نبود با این همه جدایی و خانواده و زنپدرهای جورواجور چی میموند ازشون؟
الان از خودم راضیام. نه بهقدر رنج تنهاییم. به قدر رنجهایی که به زندگیم اضافه نکردم
بایت ویرانی که بیشتر نشد
بابت حرمتی که هنوز دارم و اگر تکیه گاهی ندارم خودم امن و پناه این دو دختر حوام
حالا دیگه نیازی به من نیست و موندم تنها. ولی در این لحظه و لحظات اینچنینی که به این زندگی گذشت همیشه میدونستم هدایایی میچینم که پدر محترمشون حتا تصور و رنگش را بلد نیست
با خندههاشون خندیدم. با دردهاشون ایستادم و ................ در هر شرایط با هم بودیم که این همهاش نه تلخی که بسیاری هم شیرینی بود
بذار امروز را از خودم راضی باشم بیعطر بیبی. با رایحة خانوادة خودم
زندگی سلام که چه زیبا و چه ...................
آش زینالعابدین بیماری که همه موادی درش هست. و فقط کافیست تو انتخاب کنی کجاش باشی؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر