۱۳۸۸ دی ۲۹, سه‌شنبه

رویاهای دروغ، دروغ، دروغ




از وقتی یادم می‌آد رابطة عجیبی بین چشم‌ها و دهانم بود. 

صبح به محض بیداری یک ریز حرف می‌زدم
از جایی که دیگه کامل‌ترش را یادم هست. هر روز خانم والده یادآوری می‌کرد :
هر خواب دروغ ده سال از عمر آدم کم می‌کنه
این‌طوری تضمینی وقت برای من حروم می‌کرد
خب دست خودم نبود، همیشه خواب پشت چشمام منتظر بود تا می‌بندم، بپرم در جهان رویا
خلاصه که ما از یه جایی ترجیح دادیم به‌جای تعریف برای خانم والده و شنیدن شعار هر روزه خود کفا بشم و رویاهارا در دفتر هر روز می‌نوشتم
خب خیلی سخته تو پر از هیجان و تصویر باشی و نتونی سر حوصله ترسیم و صحنه‌ها را با ذکر جزئیات توصیف کنی
بهتر از گوش خانم والده دفتر رویا بود تا چشم باز می‌کردم پیش از این‌که نصفش از یادم بره می‌نوشتم
در این‌که این بزرگان همیشه از جهالت انسان استفاده کردند شک نکن
تمام وقتی که پیش خانم والده بودم بسکه خواب‌های غلط غلوط برام دیده بود
عاقبت بخیری نصیبم شد
فکر کن
خواب‌ها از پسر شاه شروع شد تا انقلاب و
سید محله هم رسید
ما دیدیم این‌طوری پیش بره خدا می‌دونه چی گیرمون بیاد
دیگه دست خودم نبود و فقط می‌تونستم با کسی ازدواج کنم و دوستش داشته باشم که
خانم والده به‌قدر من بهش ایراد وارد می‌دونست
نه که نداشت. اون‌موقع فکر می‌کردم خانم‌والده به‌قدر من به پسرک سخت‌گیری می‌کنه
پس او هم همان‌قدر می‌تونه دروغ باشه
که من بودم
حالا این که بابت خواب‌های غلط غلوطی که یک عمر از زندگی و آینده به گوش ما خونده بودن
چقدر بناست از عمر والدة گرام کم کنه؟
کاش چارتا خواب دروغ گفته بودیم به این‌جاها نمی‌رسیدیم
همون در مرز سی چهل زحمت رو کم کرده بودیم
و این‌طور بی‌عشق، بی‌مهر و تنها نبودم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...