تصاویر، اصوات، روایح میتونن کانون ادراک ما را در زمان جابجا کنند و من اکنون از کنسرواتوار تهران مینویسم
امروز بالاخره مراسم کپچر گیری تمام شد و فیلم بهما رسید
فیلم رسیتال پریا
دوباره به عبور لحظات در آن روز نگاه کردم
خدا رو چه دیدی، چه بسا در زمان هم طی طریق کردم بلکه
خستگی از روحم بدر کنم
اما
این چیه که وقتی هست همهجا نورانی و پر از دوست داشتنیست
و وقتی نیست زندگی با قیامت و برزخ و دوزخ ؛ یه ضرب بگو " کمدی الهی، دانته" جاش عوض میشه؟
امید
اگر بدونم جنس این امید از چیه حتما راه میافتم برای ساخت شیمیایی امید و بلکه حال بشر عوض بشهیکی در کیهان یه قطره امید نداره بهما قرض بده و اینجا بچکونه؟
باور کن که همه حال خرابیها از جنس ترس، تنهاییها و چهکنمهاست که با امید
رفع میشه
بذار به فورمولش برسم برای اسپانسر خبرتون میکنم و شریک میگیرم
خب؟
شب تعطیل همگی خوش
من میرم یه عودی و شام شب عید و اینا تا ببینیم
این شب مرا چه هدیه خواهد داد
و تورا
و زمین را
و انسان را
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر