۱۳۸۸ اسفند ۱۲, چهارشنبه

آب را گل نکنیم




از وقتی دست چپ و راست را شناختیم یک سهراب بغل گرفتیم که بگیم شیکیم
فقط شیک از یادت نره
اگر می‌تونستیم سهراب وار به آینه نگاه کنیم
خود را در آن بیابیم
و با طبیعت به وصلتی هم‌گون برسیم
شاید بدین سادگی دلی نمی‌شکستیم
که در پی فروبردن بغضی است تلخ
اگر اندکی عطرش را دریافته بودیم که چطور پیوند خورده‌است با ظهر تابستان
عکس ماه در لیوان آب و نان خشکی که فرو می‌رود در آب
کمتر دل می‌شکستیم و می‌آزردیم
نه؟

بریم دوباره سهراب را تنگ در آغوش کشیم
نه؟
شیکی از یادت نره
نه؟
ما خیلی شیک و آلامد و به روزیم
مگه نه؟
آره داره گندش دیگه در می‌آد
مگه نه؟
آب را گل نکنیم
اگر انسانیم




هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...