از وقتی ژنریک بازار مد شد مام یاد گرفتیم برای خیلی چیزها یک تعریف ژنریک پیدا کنیم
نه که فکر کنی واسه چیزی
نه
فقط برای پرهیز از انواع تحریماتی که از اول خیلی هم به ما ربطی نداشت
ولی آتشش دامن ما رو گرفت
یکی از موارد ژنریک انرژیست
وقتی راه نمیده انرژی
بگیریم
که تبدیل به ماده بشه
ما
ماده رو به انرژی بدل میکنیم
تا دوباره به شکل دیگری از انرژی بدل بشه
از انرژی فکر بگیر تا تجسم و تنفس و ترقص و تبسم و ترنم............... منم دارم سعی میکنم
دیشب نمی دونم از کجا یه سیدی زد بیرون که مال خودمه اما تاحالا گوش نداده بودم.
فکر نمیکنم هیچ وقت مثل دیشب شنیدنش بهم حال میداد.
دلم ریتم میخواست. محکم و کوبنده. مقتدر، جدید ولی نه غریب
انگار موسیقی پس زمینهای که در فکرم میشنیدم رفت به هستی و برگشت
آلبوم مکشوفه دیشب یکی ابزار دگرگونی و جابجایی از ماده به انرژیست در این غروب تلخ و خنک جمعه
آلبوم باباعزیز که لینکش را گذاشتم، اهالی موسیقی حتما لذت خواهند برد
مثل عطرتلخ و سرد که دوست دارم
باید بازم سعی کنم. موزیک با صدای بلند صدای ریتم تمبک و محزون حاشیهای اوبوآ و ضربات با هم دف
ویلونسنها همزمان و پروازی نرم
چنین میانة میدانم آرزوست
جون می ده برای سما کردن
میرم برقصم
چرخه از من آغاز میشه، گریز از مرکز به گرانش میرسونه و دور من با طبیعتم نزدیکتر میشه و از این
تلخ
میکشم بالا
نه که فکر کنی واسه چیزی
نه
فقط برای پرهیز از انواع تحریماتی که از اول خیلی هم به ما ربطی نداشت
ولی آتشش دامن ما رو گرفت
یکی از موارد ژنریک انرژیست
وقتی راه نمیده انرژی
بگیریم
که تبدیل به ماده بشه
ما
ماده رو به انرژی بدل میکنیم
تا دوباره به شکل دیگری از انرژی بدل بشه
از انرژی فکر بگیر تا تجسم و تنفس و ترقص و تبسم و ترنم............... منم دارم سعی میکنم
دیشب نمی دونم از کجا یه سیدی زد بیرون که مال خودمه اما تاحالا گوش نداده بودم.
فکر نمیکنم هیچ وقت مثل دیشب شنیدنش بهم حال میداد.
دلم ریتم میخواست. محکم و کوبنده. مقتدر، جدید ولی نه غریب
انگار موسیقی پس زمینهای که در فکرم میشنیدم رفت به هستی و برگشت
آلبوم مکشوفه دیشب یکی ابزار دگرگونی و جابجایی از ماده به انرژیست در این غروب تلخ و خنک جمعه
آلبوم باباعزیز که لینکش را گذاشتم، اهالی موسیقی حتما لذت خواهند برد
مثل عطرتلخ و سرد که دوست دارم
باید بازم سعی کنم. موزیک با صدای بلند صدای ریتم تمبک و محزون حاشیهای اوبوآ و ضربات با هم دف
ویلونسنها همزمان و پروازی نرم
چنین میانة میدانم آرزوست
جون می ده برای سما کردن
میرم برقصم
چرخه از من آغاز میشه، گریز از مرکز به گرانش میرسونه و دور من با طبیعتم نزدیکتر میشه و از این
تلخ
میکشم بالا
معشوقه به سامان شد تا باد چنین بادا
پاسخحذفکفرش همه ایمان شد تا باد چنین بادا
خدا را شکر که باز می شنوم از سماع و عشقدر این دیار وا نفسا
همیشه
چرخان
همیشه عاشق
و همیشه ایزد بانو باشی
متشکرم همکلاسی
پاسخحذفسلام ببخشید که در این روزها فقط در حد حاضر غایب کردن بهت سر می زنم
پاسخحذفبد سونامی اومده
خواستم از این لینکت که کلی حال داد تشکر کنم
و بیشتر هم به دلیل دادن سر نخ این فیلم که مدتها دنبالش بودم
فیلم بابا عزیر رو دیدی؟