۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

کشفیات منو رمضان باهم


آخرین بار که چلک بودم، ماه مبارک بود. یه ایامی مثل حالا.
روزایی که با نوع دیگری از رمضان آشنا می‌شدم
قفل و مهر سکوت بر ذهن ابلیس، ساده‌ترش این بود که
افکار احمقانه و منفی و حتا خشم و کین درم موجود نبود.
حتا
باور کن ، حتا جنگل هم با اون سر و صداهای عجیب ، همیشگی
ساکت بود و شب‌ها می‌شد تا سپیدة صبح عمیق خوابید.

این درکی بود که از طبیعت و خودم و ماه روزه کردم
حالا نمی‌گم آخراش کار به ژانر وحشت کشیده بود که برگشتم تهران
اما از ماه رمضان پارسال متوجه یه حس خوب شدم. معمولا در طی روز غذا نمی‌خورم
قوتم چایی و قهوه‌است و سیگار. انگیزه پشتش دارم. وقتی بدن به انرژی نیاز داره مجبوره تامینش کنه
وقتی بدن فیزیکی راه به جایی نداره، بدن انرژی وارد عمل می‌شه و در یک جهش کیهانی به مرکز می‌ره و با انرژی تازه و سرشار از آگاهی و تلطیف شده از مهر به جسم از حال و نا رفته برمی‌گرده
اون سرشار از حال خوش و اگاهی‌ست. که به‌طور روزانه عادی شده و چیزیش عجیب نیست
منظور منم گرسنگی نیست
منظورم به یه چیز دیگه است، به قصد، نیت، اراده هر اسمی که حال می‌کنی بهش بدی
ما قصد و اراده به تغییر حال اکنون به حال خوب داریم که روزه می‌گیریم. جسم حسش رو می‌شناسه و دوست داره.
مثل عهدی که در الست با جانان بسته‌ام
در نتیجه ناخودآگاه روزه ‌ام رو می‌گیرم. و البته بخش آگاهانه اش از باب تقویت رشته‌های اراده است
همان‌ها که گفت:
"
به ریسمان‌های الهی چنگ بزنید " بعد یه مشت از خدا بی‌خبر جلوش پرانتز باز کردن که یعنی " ائمه و اولیا " کتاب را باید بی‌تفصیر خواند
وقتی هم می‌گه:
کوه‌ها را برافراشتیم تا به هنگام اضطراب و اندوه به آن‌ها پناه ببرید .
باز در پرانتز گفته " منظور ، ائمه و ایناس..." یعنی شماها بی‌خود به خودتون نگیرید که بی‌واسطه می‌شه با خدا بده و بستون و اینا داشت
از این خبرا نیست. رشته‌ها فقط به دست اولیاست
شماهم بی‌خود کردید فکر کنید از روح خدایید و به ولی بی نیاز
امسال فهمیدم قصدی که باعث می‌شه همین چای و اینا را هم از برنامه کنار بذاری
مثل یک حرکت ساحری، دارای انرژی اراده و قصد انسان خدایی‌ست
همان قصدی که باهاش آفرینش را صورت داد یا به من و تو گفت باش
همون قصدی که همراه روحش در کالبد ما دمید و گفت
تبارک الله احسن الخالقین
چه شیرین است قصد اتصال یه مرکز هستی
چه خوش‌گوار است عبور ثانیه‌ها
چه دل‌نشین است صوتی که در خانه جاری یا عودی که در مجمر در حال سوختن است
و من که به تو چه‌قدر نزدیکم
آن‌قدر نزدیک که اجازه نمی‌دهی خود ببینم و همه از چشم تو نبینم
که این خود چه بی‌معنا می‌شود هنگامی که تو خود، منی

۲ نظر:

  1. حالت خوبه؟ چشم ارشاد را دور دیدی یا کشف حجاب کرده ای؟

    پاسخحذف
  2. السلام و علیک
    یا حبیب ...
    والله دروغ چرا. می‌ترسم برم و حرف نگفته بمونه

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...