اینم بگم و جدی برم دنبال افطار
یه چیز خوب دیگه این ماه برای من لذتیست که از موسیقی میبرم
مرد همسایه امروز در خیابان میگفت:
تا باشه رمضان باشه و ما چنین موزیکهایی بشنویم
امسال آش ندادید هنوز
خبری نیست؟
ما به امید این ماهیم و آشهای شما
البته همه حرفاش در حد اغراق
یعنی یک تفاوتی داشته که او هم فهمیده؟
یا این مردا الکی به هر مناسبت خالی میبندن؟
طبقه همکف یک شرکت سینمایی است و تا چشم کار میکنه هنرمند درش میآد و میره
منظور اینکه چیزی که او پسندیده را لزوما همه نمیپسندن و منم بالاخره در موسیقی سبک خودم را برای شنیدن دارم
خلاصه که حواس چارچنگولی تیز و راه میافته
البته تا آخرای ماه رویاها هم خیلی واضح و شفاف میشه
خیلی صادق و خیلی گرانبها
عبوری از بعد زمان
از بعدهای موازی که برخلاف معمول در خاطر میمونه و گم نمیشه
.
.
.
دیگه رفتم
آه آه
راستی امروز هم کلی کار کردم
هم از خودم کلی راضی
دیگه اگه یک کلام گفتم.
.
..
آه
فقط اینم بگم
یهخروار هم باغبونی کردم و
حالش رو بردم و
خانوم شدم
قدردانی و سپاس از محبوب شبهای شبانه که تنها حضور قابل حس در خونه هستند
با عطرشون میگن
هوی ، پاشو غمبرک نزن
خلاصه که مام هستیم.
همه نیستن اما تو هستی
و از حضور ما لذت میبری. موهبتی که در اختیار هرکس نیست
.
.
.
.
دیگه خلاص
فقط همیناست تا بعد افطار
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر