۱۳۸۸ شهریور ۱۰, سه‌شنبه

اول چرایی عالم


تقصیر من چیه تو اگر انقدر معمایی؟
تقصیر من نبود من اگه انقده فضول از آب دراومدم
البته تقصیر تو بود، که منو این‌شکلی اراده و آفریدی
البته قربان ناگفته نماند که شما هر چه خواستی را همان‌طور آفریدی
انداختی گردن ما
می‌گی نه؟ یکی‌ش ما
اما وقتی سرت پر از سوال می‌شه و الانه که بترکه باید بگی
خب تقصیر از منه تو نمی‌ذاری کس و کار دار بشم
یعنی جلوم رو که قطعا نگرفتی، اما یه‌چیزایی هم یاری نکردی، شایدم بی‌ربط و بی‌دلیل برای این‌که تو رو تبرعه کنم مثل همیشه مجبورم بگم تقدیر الهی بوده؟
تقدیراتی مشابه آن‌چه که به هنگامة آفرینش برما رقم زدی؟
یا آتش‌هایی که از عدم آگاهی شخص خودتان و یا حکمت شخصی‌تان " شکر شما خدایی می‌شه باهات شوخی کرد و بی‌ظرفیت بود. ولایت مطلقه که نیستی.از خود مایی " به خبر تقدیر انسان انداخته‌ای!؟
مثل تحریکات موضعی و غیر موضعی
از جمله اتهامات شما، تحریک آدم و حوا از باب خوردن سیب است.
اگر شما نفرموده بودید. اون آدم زیر سایه لم بده و حوای وراج تا ابد هم وقت نمی‌کردن به کشف سیب نائل بشن
شما گفتی نخور، اونام همه رو ول کرد و رفتن همون رو خوردن
وقتی هر جا می‌رم رد پای شما هست.
یه مدرک جرمی دال بر اسباط مشارکت با ابلیس خائن می‌بینم
وقتی نمی‌تونم سر در بیارم شما چرا انقدر سعی بر اثبات خود حتا به ملائک مخلوق داشتید؟
چرا آدم را به مصاحبة اسم اعظم کشوندی؟
چی را خالق به مخلوق اثبات می‌کنه؟
اما شما نسبت به ما که ازخودت‌یم، خیلی بی‌تفاوت و سگ خوری اراده فرمودی
یه آتیش آمادة انفجار.
آتشفشان دماوند خفته در انتظار
اصلا به ابلیس چه شما چی خلق می‌کنی یا نه؟ او باید سجده‌اش را می‌کرد. همان‌طور که ما فقط بندگی می‌کنیم و باور کردیم بی‌ارادة شما برگی از درخت نمی‌افته
حالا نمی دونم ارادة جانی قاتل در هنگام جرم هم ارادة شما محسوب می‌شود یا نه؟
یا مخلوق چرا باید به خالق چرا و باید بگه؟
نوبتی ما که مدلش بی چون و چرا از آب دراومده
چطوره که اون‌موقع که تازه هیچ امکاناتی هم نبود و ابلیس بیسواد تر از این روزگار بود
شما بهش وقت و قرار تا زمان قیامت دادی
اما با ما هر لحظه دنبال به خط کردن و پوست کندن و دمار درآوردن و .......... اینایی
خب پس من سی‌چی ایی طور والة شمایم؟
آخر، همه معجزات و شفا و درمان هم که به انبیا و اولیا ختم می‌شه
خب آخرش چی؟
از امشب می‌خوام روی وجه مونث شما هم فکر کنم. کمی آثار خاله زنک بازی و حسادت و آتش بیاری در رد پای شما موجوده
چه بسا از این راه به وجه مونت شما هم رسیدیم
از آوای برنادت که دیگه وانموندیم؟
تازه اون خدا نشناس ارمنی بود ما که از منتظران مهدی

۲ نظر:

  1. به نتایج جالبی رسیدی . منم از شب تا صبح به اینها فکر کنم به روزشما میفتم

    پاسخحذف

سفری در خیال کیهانی ( تجربه‌ای هولوگرام)

  اگر انرژی تجربه زیسته ما هرگز از بين نمی رود،  آیا همواره در حال باز تولید و حفظ خود در زمان کیهانی است. همان طور که در خواب در زمان سفر م...